تجربک های برندسازی (نوستالژی)

لیندستروم در کتاب برند واشینگ می گوید:
ذهن ما همواره گذشته را برتر و بهتر از حال می داند. گذشته لحظات شیرین تری داشته، مشکلات کمتری و اصالت بیشتری.
به عقیده نگارنده (یعنی خود من)، در رویارویی با گذشته، رویکردهای متفاوتی وجود دارد. عده ای گذشته را همواره باشکوه تر و اصیل تر می دانند و در مقابل، هستند افرادی که همواره تلخی های گذشته را به خاطر می آورند و دنبال مشکلات حال هستند و آینده را سیاه و ترسناک می بینند.
اما اکثریت، گذشته گرا هستند. به همین دلیل، برخی استراتژیست های برند در طراحی شخصیت برند، خصوصیاتی که برند را نوستالژی باز می کند، قرار می دهند.

دقت کنیم، این کار مبتنی بر این است که مخاطب هدفمان کیست و چه فوایدی را طلب می کند، رقبایمان کیستند، طبقه محصول، منابع و اهداف سازمان ما کدامند؟
طراحی شخصیت کاری است که ریزبافی دارد. هر کس که محصول را درب منزل تحویل می دهد، حامی نیست، هر برندی که شوخ طبع است، دلقک نیست و هر کس جواهر فروخت، عاشق و نوستالژی باز نیست.
و الی آخر
امان از سرسری دانان.
می گفتم
نوستالژی، عنصری است جذاب برای برندهایی که شخصیت ارتباط محور دارند و گاه این نوستالژی مربوط به گذشته نیست. گاه می شود درباره آینده باشد و لحظه حال خودش بشود منبع نوستالژی برای آینده.
این تکنیک در بسیاری از محصولات، خصوصا برای والدین استفاده شده، گذاشتن شیرکاکائوی فلان برند در کیف مدرسه فرزندان، بیست سال بعد، خودش یک نوستالژی است.
یادش بخیر شیرکاکائوهای قدیمی.
از طرفی نوستالژی گرایی می گوید: محصولاتت باید شبه قدیمی، اصیل و گاها باید با نقص همراه باشند. مثلا شیرینی های یک دست کارخانه ای، در مقابل شیرینی خانگی که هر کدام شکل و اندازه خودش را دارد، معمولا بازنده است؟
پس نوستالژی هم خوب است، هم بد.
مثل تمام پدیده های جهان، این ما هستیم که گندش را در می آوریم و بعد به مرثیه می نشینیم که ای داد، نوستالژی گرایی، ما را نابود کرده و غیره.

پاسخ ها در یک نقطه است. شایسته است از خودمان شروع کنیم.
ذهنمان را از هر آنچه پلشتی است پاک و خردمان را پربارتر کنیم.

برگرفته از صفحه اینستاگرام دکتر #فرزاد مقدم

ممکن است به مطالب زیر علاقمند باشید:
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.