برندسازی شبکه تعاملی خلق هویت و شهرت (اعتبار) سازمانی به واسطه تعاملات بین فردی | قسمت پنجم

نویسنده: Nikolina Koporcic
مترجم: الهام عرفانی

۵- بحث و نتیجه گیری
در این مطالعه، ایده INB را به شکل مفهومی توضیح داده ایم، آن را در رابطه با ادبیات IMP و برندسازی سازمانی تعریف کرده و یک مدل فرآیند در خصوص ظهور آن به عنوان بخشی از شبکه سازی تجاری ارائه کرده ایم. این مطالعه یکی از اولین تلاش ها در جهت پیوند دادن رویکرد شبکه IMP با ادبیات برندسازی سازمانی در حین تمرکز بر تعاملات بین فردی است.

۵-۱- مضامین و پیامدهای تحقیق
از لحاظ تئوری، این مطالعه به آخرین تغییر عمده در ادبیات برندسازی سازمانی کمک می کند که اهمیت یک دیدگاه رابطه ای را مطرح می سازد که در آن برند سازمانی در گفت‌گوی مداوم بین سازمان و ذینفعان آن پدیدار می شود و برندسازی دیگر به عنوان ارتباط مدیریت شده توسط یک سازمان واحد در نظر گرفته نمی شود (Biraghi and Gambetti, 2015).

این مطالعه به عنوان جایگزینی برای دیدگاه ارتباطات سازمانی، یک رویکرد تعاملی نسبت به برندسازی ارائه می کند که همراه با دیدگاه ساختارگرای اجتماعی در جهت ایجاد درکی در خصوص نحوه ظهور برندهای سازمانی در تعاملات بین فردی مورد استفاده قرار می گیرد. این مطالعه به واسطه ارائه درکی در خصوص برندسازی سازمان به عنوان یک فرآیند، به فراخوان تحقیق ملاوار و همکاران (۲۰۱۲) پاسخ داده و در نتیجه، مکمل دیدگاه ایستا در خصوص برندهای سازمانی رایج در ادبیات CB است.

حتی مهم تر از آن، این مطالعه به واسطه ادغام ایده برندسازی سازمانی و مفاهیم هویت (Simoes et al, 2005) و شهرت ( اعتبار) (Abratt and Kleyn, 2012) در قلمرو خود به تحقیقات IMP فعلی می افزاید. در اینجا، با هدف ایجاد وضوح و روشنی بیشتر در خصوص مفهوم برند سازمانی در تحقیقات شبکه تجاری، از مسیر هموار شده توسط لماتینن و گو (۲۰۱۰)، و مالاسکا و همکاران (۲۰۱۱) پیروی می کنیم.

مدل فرآیند ارائه شده در خصوص INB، به صورت خاص در خصوص نحوه پدید آمدن برندسازی سازمانی به عنوان نتیجه تعاملات بین فردی در تنظیمات شبکه تجاری توضیح می دهد. این مدل، مفهوم INB پیشنهاد شده توسط Koporcic و Tornroos (2015) را بیشتر توسعه می دهد.

مفهوم INB ساخته شده از لحاظ ادراکی و اجتماعی، نقش افراد در ایجاد برند سازمانی را برجسته می سازد در نتیجه، سه نوع تعامل میان فردی مشخص می شود: داخلی، خارجی، و پوشش دهنده مرزی. ما با تأکید بر نقش افراد، در بحث اخیر در مکتب IMP مشارکت می کنیم که مفهوم “بازیگر” در آن مشکل سازی شده است (Hakansson et al, 2009; La Rocca, 2013).

این مطالعه به واسطه ارائه افراد به عنوان محرک های کلیدی برندسازی، درک و مفهوم جدیدی در خصوص نقش افراد در تعاملات تجاری ایجاد کرده و به فراخوان های طرح شده توسط اکسلسون (۲۰۱۰) و گوئرسینی و همکاران (۲۰۱۴) پاسخ می دهد. افراد هم خود و هم سازمان خود را در رابط های مختلف و در به طور همزمان معرفی می کنند، که اشاره دارد “بازیگران” چیزی بیش از یک واحد منفرد تجزیه و تحلیل هستند – یک سازمان یا یک فرد. این مدل مکمل دیدگاه بیش از حد ساختاری مفهوم موقعیت شبکه نیز می باشد که عنصر نامشهود برند سازمانی را به آن متصل می کند (cf. Johanson and Mattsson, 1992; Abrahamsen et al, 2012).

این مطالعه با پیشنهاد INB به عنوان یک رویکرد برندسازی مناسب برای سازمان های کوچک و متوسط، این اعتقاد را به چالش می کشد که تنها سازمان های بزرگی که از بودجه زیاد و دپارتمان های برندسازی اختصاصی برخوردار هستند، می توانند فعالیت های برندسازی را در بازارهای تجاری انجام بدهند.

برعکس، ما استدلال می-کنیم که سازمان های کوچک و متوسط می توانند از عهده فعالیت های برندسازی برآیند، اما این فعالیت ها باید از طریق افراد انجام شوند به ویژه در تعاملات پوشش دهنده مرزی. ما با پشتیبانی تحقیقات تجربی اخیر از زمینه SME (به عنوان مثال، Koporcic, 2017; Malaska et al, 2011; Rode and Vallaster, 2005; Sandbacka et al, 2013; Tormala and Gyrd-Jones, 2017)، پیشنهاد می کنیم که INB برای سازمان های کوچک و متوسط، استارت آپ ها (سازمان های نوپا) ، و سازمان های در حال بین المللی سازی فعال قابل استفاده می‌باشد که به دنبال موقعیت در بازارهای جدید و معمولاً خارجی هستند.

INB به عنوان یک فعالیت تجاری نشان دهنده یک فرآیند نوظهور است که این مفهوم را به ویژه برای سازمان هایی مناسب ایجاد می‌کند که هنوز برند سازمانی پذیرفته شده یا قوی در بازار ندارند. این مطالعه به واسطه به رسمیت شناختن فعالیت های اساساً نوظهور ارگانیک و عمدا برنامه ریزی شده برندسازی به عنوان بخشی از INB، پل هایی بین برندسازی سازمان و IMP به عنوان پارادایم های تحقیق ایجاد کرده و تحقیق را به واقعیت تجربه شده توسط مدیران در سازمان-های کوچک و متوسط نزدیکتر می کند.

۵-۲- مضامین و پیامدهای مربوط به متخصصین
این مطالعه، برخی مفاهیم برای متخصصین ارائه می کند. نمایندگان سازمان شامل مدیران، کارکنان یا بنیان‌گذاران به عنوان محرک های کلیدی برندسازی سازمانی در شبکه های تجاری باید از تأثیر خود بر ایجاد هویت و شهرت (اعتبار) سازمانی آگاه باشند. زمانی که سازمان به ویژه در مراحل اولیه خود قرار دارد، به احتمال زیاد شخصیت و شهرت بنیانگذار در هویت و شهرت سازمان انعکاس پیدا می کند.

علاوه بر این، متخصصین باید متوجه این مسئله باشند که برندسازی سازمان هرگز ایستا و ثابت نیست، بلکه یک فرآیند آشکارساز و تعاملی است. هر کارمند از طریق تعامل شخصی با سایرین، چهره ای برای سازمان ایجاد کرده و مسئول برند سازمان است. سه نوع تعامل، سه عرصه مهم اما متفاوت برای تأثیرگذاری بر ایجاد برند سازمانی شکل می دهند.

در رابطه با ایجاد هویت، مدیران باید توجه خاصی به تعاملات داخلی داشته باشند. سازمان (از طریق نمایندگان خود) صرفاً به واسطه تعریف روشن هویت خود می تواند یک برند سازمانی قوی ایجاد کرده و به جایگاه شبکه مطلوب و مورد نظر دست پیدا کند. ایجاد شهرت و اعتبار مثبت برای SME در شبکه تجاری آن نیز به همان اندازه اهمیت دارد.

این مسئله در تعاملات خارجی رخ می دهد که عمدتاً خارج از حیطه کنترل کارکنان سازمان هستند. تعاملات پوشش دهنده مرزی، مهم ترین رابط برای ایجاد برند سازمانی را ایجاد می کنند. سازمان های کوچک و متوسط به واسطه این تعاملات، از طریق تعامل مستقیم، ارائه مدارکی در خصوص عملکرد خوب و پاسخ دهی به چالش هایی که شهرت ایجاد می کند، به طور مثال از طریق بازاریابی منابع کارآمد می توانند بر ایجاد برندهای سازمانی خود و شرکای خود تأثیر بگذارند.

نیروی بازاریابی، فروش و خرید با ارتباط خود با سایر افراد مهم نقش های کلیدی در امکان دسترسی به اطلاعات استراتژیک و سایر منابع لازم برای ایجاد برند سازمانی ایفا می کنند.

از دیدگاه متخصصین، یک نقطه ضعف در INB نیز وجود دارد. با اتصال شدید INB به شبکه سازی تجاری به عنوان یک فرآیند، مدیریت آن می تواند دشوار باشد. یک محقق برندسازی مدیریت محور، به درستی می تواند این سؤال را مطرح کند: آیا شما می توانید برندسازی و شبکه سازی را به عنوان فعالیت های جداگانه تعریف و برنامه ریزی کنید و آیا می توانید موفقیت INB را اندازه گیری کرده یا بسنجید؟ پاسخ به صورت ذیل می باشد: بله، می توانید، اما تنها در صورتی که ماهیت تعاملی ایجاد برند را در نظر گرفته و برندسازی را در محدودیت های زمینه ای شبکه و افراد در حال فعالیت از طرف سازمان های خود بررسی کنید. همانند همه فعالیت های برندسازی، هویت سازمان یا شهرت و اعتبار سازمان حاصل، به شکل برگشت ناپذیر و حتی بدون هیچ نوع تلاش تعمدی آشکار می شود.

اما اگر سازمان به صورت هدفمند سعی کند بر هویت یا شهرت خود تأثیر بگذارد ممکن است تأثیرات مثبتی بر آن ایجاد کند در نتیجه، اشاره به این نکته اهمیت دارد که INB نه تنها نتیجه یک فرآیند اساساً نوظهور می باشد، بلکه نتیجه فعالیت های برنامه ریزی شده دانسته نیز هست، اما در محدوده روابط شخصی و شبکه های تجاری موجود قرار دارد.

۵-۳- مسیرهایی برای تحقیقات آتی
چون این مقاله مفهومی است، تحقیقات بیشتری در جهت مطالعه تجربی و عمیق تر فرآیند INB مورد نیاز است. سؤالاتی مانند موارد ذیل نیازمند توجه محققان هستند: انواع مختلف تعاملات بین فردی چگونه در ایجاد برند سازمانی عمل می کنند، و مکانیزم ها و فرآیندهایی که افراد به واسطه آنها بر ایجاد هویت و شهرت تأثیر می گذارند، چیست.

یکی از گزینه ها استفاده از تکنیک رویدادهای شاخص برای شناسایی رویدادهای به ویژه مثبت و به ویژه منفی در جهت یادگیری در خصوص نحوه تأثیرگذاری تعامل بین فردی بر ایجاد هویت و شهرت، و همچنین، نحوه تلاش افراد در تعاملات پوشش دهنده مرزی برای افزایش دایره مثبت و یا به ترتیب، رفع آسیب احتمالی وارد شده خواهد بود.

تحقیقات آتی به منظور پاسخ دهی به این سؤال نیز مورد نیاز می باشد که تا چه حد می توان فرآیند INB را مدیریت کرد، و چگونه می توان از فعالیت های مهندسی شده و رویکرد نوظهور نسبت به برندسازی، در کنار هم به منظور ایجاد برندهای سازمانی قوی برای SMEها استفاده کرد.

علاوه بر این، فعالیت های مهندسی شده مختلف نیازمند توجه پژوهشی بیشتری هستند، به عنوان مثال، چگونه می توان ایجاد هویت و شهرت را به واسطه طرح های ابتکاری برندسازی هدفمند، مانند برندسازی مشترک (cf. Bengtsson and Servais, 2005)، برندسازی در سطح شبکه (cf. Lemmetyinen and Go, 2010)، کمپین های رسانه های اجتماعی یا حضور قابل توجه بنیان‌گذار سازمان یا سایر نمایندگان کلیدی در رسانه ها افزایش داد.

امیدوار هستیم که پیشنهاد INB به عنوان رویکردی جدید نسبت به برندسازی سازمان در بازارهای B2B، سبب ایجاد تحقیقات تجربی در آینده شود، و محققین از پارادایم های مختلف را ترغیب کند تا برای مشاهده موارد ذیل “از حصار بالا بروند”: آنچه که در سایر حوزه ها و گفتمان ها، جدید و هیجان انگیز است، و آنچه که می تواند به توسعه دانش برندسازی در B2B و فراتر از آن ارائه کند.

ممکن است به مطالب زیر علاقمند باشید:
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.