مراقب شکاف داده باشیم
تا به حال برای شما پیش آمده که تصور کنید مشغول انجام دقیق و متفکرانه کاری هستید اما در نهایت اشتباه کنید و بعد از خودتان بپرسید من که از ایکس و ایگرگ اطلاعات گرفتم (مثلا مالی و اداری) پس چرا تصمیمات اشتباه شد؟
در چند سال اخیر، مطالعات جالبی در خصوص شکاف داده و تاثیرات آن بر مدیریت انجام شده است. طبق معمول ما نیز به دنبال تاثیرات آن بر مدیریت برند بودهایم. بنابراین دست به کار شده و از دادههای پروژهها و کارهای خود شروع کردیم. اما پیش از آن نگاهی به بلاد کفر بیاندازیم. طبق پژوهش هاروارد بیزنس ریویو ، هشتاد درصد مدیران مورد پژوهش گفته اند :
اگر تصمیمگیری بر اساس دادهها و نه با تکیه بر شهود و سلیقه دیگران انجام شود، اطمینان آنها نسبت به تصمیماتشان درباره توسعه محصول بیشتر خواهد بود. همین مورد درباره تصمیمگیریهای برند وجود دارد. تقریبا نود درصد پروژههای طراحی هویت و برندسازی که در پنج سال اخیر مراجعه کردهاند، از موفق نبودن برندسازی قبلی رنج میبردند که بعضا دور میز و بدون پژوهش انجام شده بودند. بر عکس پروژههای متکی بر پژوهش، تا هشتاد درصد موفق بوده اند.
گاهی ما در حال دریافت اطلاعات از منابع اشتباه هستیم. به طور مثال: تنها از مدیران مرد شاغل در شرکت، در خصوص تعطیلات مورد علاقه آن ها سوال می پرسیم، اما برای تعطیلات خانم ها هم تصمیم می گیریم. و یا از واحد منابع انسانی در خصوص کار آنها سوال می پرسیم، و بعد برای واحد برند تصمیم گیری می کنیم!
یادم میآید چند سال پیش دوست هنرمندی برای پروژه برندینگ مراجعه کرده بودند. ایشان هر هفته نظر خود را در خصوص پیشبرد کار عوض میکردند. یک روز در نهایت تصمیم گرفتم قطع همکاری کنم. پس دوستانه از او پرسیدم: این همه سرگشتگی به بیماری درونی او مرتبط است یا همراهان بیرونی؟
خندید و گفت: شنیده بودم شما رک هستید. خوشحالم که گفتید. هر کسی میرسد به من چیزی میگوید. چه کنم؟ گفتم: ادامه بده. اما بدون من.
ایشان در حال حاضر یکی از برندهای مطرح عرصه هنر است و نمایشگاه کانادا و آمریکایشان چندی پیش با موفقیت انجام شد.
آن روز تصمیم گرفت منابع دادهاش را درست تنظیم کند. با کمک هم، گروهی مشاور را گرد او آوردیم تا دیگر هرکس تصمیمات شخصی و سلیقهای برای ایشان نگیرد.
شاید روزی برسد که مدیران ما به جای مشورت گرفتن از آنان که بیشتر حرف میزنند، از آنان که بیشتر میاندیشند مشاوره بگیرند.