تبلیغات بسته با گرافیک بسته تر!

نویسنده: مجتبی حسن پور

در مرور تاریخ هنر ایران، پس از اسلام با ممنوع و محدود شدن تصویرسازی، خط، قوت گرفت و در راستای آن شعر و ادب پارسی به حد کمال رسید. در این موضوع که مردم ما با نوشته و شعر و ضرب المثل به دلیل پیشینه تاریخی بدون تصویر، ارتباط خوبی برقرار می کنند جای شکی نیست اما امروزه با ورود به فضاهای ارتباطی جدید نظیر تلویزیون، کامپیوتر، بازی های رایانه ای و از همه مهمتر شبکه های فراگیر اجتماعی نظیر اینستاگرام، به مرور جنبه ی هوش بصری مردم نیز درخور تغییراتی شده است تا جایی که برای خوانده شدن مطلبی حتما بایستی عکسی بسیار جذاب کنار آن قرار داده شود تا مورد توجه قرار بگیرد.
در این میان اما تبلیغات انتظاری، بسته یا تیزینگ همچنان همان رویه کلامی را پیش گرفته اند به طوری که در سال ۹۶ بیش از ۹۵ درصد از تبلیغات انتظاری اکران شده، کلامی بوده و خالی از تصویر ارائه شده است.
جدای اینکه اساساً چرا با این روند رو به رشد، تمامی برندها به سمت این نوع تبلیغات رفته اند خود جای بحث دارد. به قول استاد منوچهر مستوفی، در این نوع تبلیغات اگر در فاز بعدی اکران، محصول یا خدمتی بسیار متفاوت معرفی نشود باعث نتیجه عکس در ذهن مخاطب خواهد شد و نه تنها برای او جذاب نخواهد بود (آنطور که ما در جلسات ایده پردازی از آن شگفت زده شده بودیم!) برعکس، مخاطب احساسی منفی نسبت به پیام خواهد داشت.
عدم ارائه تصویر در این نوع تبلیغات به دلیل عدم توانایی در طراحی عنصری بصری خلاق و گویا متصور می شود ولی قسمت اعظم آن ناشی از ایستادن در قدم اول ایده پردازیست بطوری که به محض رسیدن به ایده ای آن را بصورت فونتی ساده روی بیلبورد تصور می کنیم و اگر تصویری اضافه می شود حتما در فاز های دوم و سوم پیش بینی می شود.
شاید داستان بازیکن مشهور گلف «جیمز نسمت» را شنیده باشید. بازیکنی در سطح متوسط که پس از هفت سال اسارت در ویتنام دوباره به میدان گلف برگشت و توانست بیست ضربه از رکورد متوسط خودش پیشی بگیرد. وی در تمام این مدت با تصویرسازی ذهنی خود را در زمین گلف، با آب و هواهای مختلف و حتی بافت چوب گلف در میان انگشتانش تصور کرده بود.
در کتاب «برندینگ عصب پایه» نوشته «پیتر استیدل» در باب مدیریت برند از دید علوم عصب شناسی به نکته خوبی در این باره اشاره شده است: «چشمان خود را ببندید و چیزی را که برای صبحانه میل کرده اید بخاطر بیاورید. چه چیزی به ذهن شما می آید؟ چه واژگانی چیزی را که میل کرده اید توصیف می کنند؟ مانند یک صفحه کاغذ که واژگانی بر روی آن نوشته شده اند، یا واژگانی بر روی مانیتور؟ یا تصاویری که نشان می دهند چه چیزی خورده اید؟ در صورتی که واژگانی به ذهن شما می آید، احتمالاَ شما باید به یک روانشناس مراجعه کنید، اما به احتمال زیاد شما هم مانند سایر مردم یک تصویر را مشاهده کرده اید. دلیل این موضوع این است که ذهن تا حد زیادی به تصاویر و هیجانات فکر می کند. ذهن خیلی سریع تر از پردازش واژگان می تواند تصاویر را پردازش کند.»
در واقع در تحقیقات علمی این نتیجه قطعی شده است که تصاویر، زبان اصلی ذهن هستند.
انسان ها تصاویر را به خوبی به خاطر می آورند و در کنار آن ها اگر پیامی باشد ممکن است آن را نیز به یاد آورند. انتقال هویت برند با تصاویر به مراتب کارآمدتر از ارائه متون صرف هستند نکته ای که تقریبا در هیچ یک از کمپین های تیزینگ سال گذشته ما رعایت نشده است. در این میان اما چند مورد یافت می شود که صحت گفته های بالا را تایید می کند.

تبلیغات بستهتبلیغات بسته

بر اساس مطالعات عصب شناسی اگر کسی دو بیلبورد بالا را در زمان مشابه دیده باشد حتما بیلبوردی که تصویر دارد را به خاطر خواهد آورد. حال اگر در کنار آن شعاری مبهم نیز مانند «مهم اینه که سالم باشه» تغییری در اصل موضوع رخ نمی دهد چرا که مردم کماکان تصویر را به خاطر می آورند و در فاز بعدی از درستی حدس های خود لذت خواهند برد.

تبلیغات بسته

با توجه به بالا رفتن علاقه مندی مخاطبان به دیدن تصاویر و ارتباط برقرار کردن هرچه بیشتر با آن، شاید به جای استفاده از متون به صورت ساده بتوان از ترکیب متن و تصاویر هیجان انگیز یا احساسی برای برقراری ارتباطی پویاتر با شخصیت برند بهره برد.

تبلیغات بسته

تبلیغات بسته

تبلیغات بسته

ممکن است به مطالب زیر علاقمند باشید:
ارسال یک پاسخ

آدرس ایمیل شما منتشر نخواهد شد.